آسایشگاه

۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه

 

مرا به آسایشگاه ببرید
کفیل این بیهودگی نیستم
به ملاقاتم که می آیید
از پشت شیشه دیدنی نیستم
به زخم ام نمک که می پاشید
دیگر چرکین و خونی نیستم
دمی آسوده ام گذارید
اسیر این دام و تزویر نیستم
بر این شعله آب نپاشید
رقاص سمفونی خارا نیستم
تیغ زهی ضجه می زند
رهبر مریضِ ِ ارکستر تو نیستم
سمعک ِ کودکی را بیاورید
شنونده ی لالایی تو نیستم
پرده ی نمایش را پایین بیاورید
ملتمس ِ چشمان شما نیستم...

0 نظرات:

ارسال یک نظر