تنهایی

۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

 


و من مست مي شوم از سياهي
از سيلي هايي که به صورت خود مي زنم
از تحقير
از تنهايي
از خلأ
انگار پاياني نخواهد داشت
به رنج هاي بي حاصل مي نگرم
به جادو
به ذکر
به درمان
به بيماري
به ...
به اینکه آیا کرم ها هم حق زندگي خواهند داشت؟
لوليدن و سر به سر سائيدن
خوک ها چطور؟
ما جسم خود را به آناني مي بخشيم که در درونمان مي زيند
و خيال مي کنيم که اصلا وجود ندارند
اما هستند
پرتوان و گرسنه
اما سر بر مي آورند
به زودي...

0 نظرات:

ارسال یک نظر